حرف حساب اهل دانشگاهم روزگارم خوش نیست ژتونی دارم خرده عقلی سر سوزن شوقی
خوب میدانم دانشم بیهوده است استاد از من پرسید چقدر نمره ز من می خواهی اهل دانشگاهم جانمازم جزوه مشق از پنجره ها میگیرم همه ذرات وجودم متبلور شده است نمره بی خواهش می آوردیم تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردیم من گدایی دیدم در آخر ترم در به در می گشت یک نمره قبولی می خواست همه جا پیدا بود همه جا را دیدم من در این دانشگاه در به در و ویرانم من به لیسانس قناعت دارم خوب می دانم استاد کی کوئیز می گیرد برگه حذف کجاست سایت و رایانه آن مال من است تریا،نقلیه و دانشکده از آن من است ما بدانیم اگر سلف نباشد همگی می میریم و اگر حذف نباشد همگی مشروطیم کار ما نیست شناسایی مسئول غذا کار ما شاید اینست که در پی اصلاح خطا ها برویم...
زندگی سرشارازشوراست پاره ای ازان باش
زندگی امیخته به تلاش است
باان اغاز کن زندگی بااندوه همراه است دردازان بزدای
زندگی باشادی همراه است
احساسش کن دریابش وتقسیمش کن زندگی بسته به ارمانهایی است بکوش تابه والاترینشان برسی
زندگی مقصدی رامیجوید
کاشف ان باش زندگی مانند اب است اب اگرراکد بماند چهره اش افسرده خواهدشدوبوی گندمیگیرد زندگی ابتنی درحوضچه ی اکنون است و ادمی چه دیرمیفهمدانسان یعنی عجالتا وقتی میخواهی بنویسی(زندگی) نیم نگاهی به انتهای خط داشته باش که کج نروی زندگی دریای متلاطمی است که قطب نمای ان محبت است زندگی انسان یعنی اندیشه روزانه او زندگی یعنی شب نو|روزنو|اندیشه ی نو زندگی یعنی غم نو|حسرت نو|پیشه ی نو
ایا شماخجالتی هستید؟ سوالات رابخوانیدوامتیازات منظورشده درجوابهاراجمع کنید
1)وقتی شمادرمیان یک جمع شلوغ قرارمیگیرید چه رفتاری ازخودنشان میدهید؟
-معمولا ساکت می مانید(20)
-معمولاپرحرفی میکنید(5)
-معمولاحرفی برای گفتن پیدامیکنید(15)
-معمولانظرات مختصری رابیان میکنید(10)
2)وقتی درکلاس درس هستید؟
-معمولا درردیف عقب میشنید تاپرحرفی کنید(5)
-معمولادرگوشه ای ازکلاس مینشینید(20)
-انقدرحرف میزنید تامعلم عصبانی شود(10)
-زمانی که نیاز به کمک داریدحرف میزنید(15)
3)معمولاوقت خودرادرمنزل چگونه میگذرانید؟
-معمولاباتلفن صحبت میکنید(0)
-بااینترنت مشغول میشوید(15)
-به موسیقی گوش میدهید(25)
-درخصوص مشکلات ومسائلی که پیش امده صحبت میکنید(5)
4)درانتخاب مدل لباس کدام مورددرباره شماصدق میکند؟
-ازمیان مدلهای قدیم وجدیدهرچه دوست داریدانتخاب میکنید(10)
-هرچیزی که پوشش محسوب شودکافی است(20)
-اخرین مدل روزرامیخرید(0)
-معمولا ازانچه درجامعه مداست بی خبرهستید(15)
5)اگربه یک مهمانی دعوت شویدکه عده زیادی غریبه حضوردارند:
-حتمامیرویدتاباافرادجدیداشناشوید(0)
-مهمانی باحضوران همه غریبه هرگزنخواهیدرفت(25)
-شادبرویدچون بهترازماندن درخانه است(10)
6)درکدامیک ازموقعیت های زیر احساس راحتی بیشتری میکنید؟
-مکان ای شلوغ وپرجمعیت(11)
-مکان های خلوت(20)
-مکان هایی که جزاشنایان افرادغریبه دران نباشند(15)
-جایی که کاملا تنها باشید(25)
7)کدام رنگ راازمیان رنگ های زیربیشتردوست دارید
-مشکی(20)
-خاکستری(25)
-قرمز(15)
ابی(10)
8)معمولا هرچندوقت یکبارباخانواده تان بیرون میروید
-خیلی به ندرت(25)
-فقط وقتی قرارباشه به رستوران بروید(20)
-همیشه(5)
-گاهی اوقات(10)
9)رمیان حیوانات زیرکدامیک رابیشتردوست دارید؟
-گربه(25)
-سگ(10)
-میمون(0)
-پرندگان(5)
10)شمامعمولادربرخوردبادیگران باچه مشخصه ای شناخته میشوید؟
-دوستانه وصمیمی(5)
-خنده رووبشاش(0)
-سردوبی تفاوت(20
-عبوس وگرفته(25)
اکنون امتیازات جواب های داده شده راباهم جمع کنید
ارزیابی خود:
اگرجمع امتیازات شما از(0تا20)میباشد
زندگی شما کاملا شکل اجتماعی داردوبرای شما گذراندن وقت بادیگران یک امرحیاتی محسوب میشودوبه هیچ وجه دوست نداریدتنهاباشید.شمابودن درجاهای شلوغ رابسیاردوست داریدوفردخجالتی نیستید.
اگرجمع امتیازشمااز(45تا100)باشد:
شما دوست نداریدهمیشه وهمه جادراطرافتان پرازاطراف غریبه باشدوترجیح میدهیددرشرایطی که این غریبه هاحضوردارندفاصله تان راباانهاحفظ کنید امادرمجموع بودن بادیگران رابه تنهایی ترجیح میدهید
اگرجمع امتیازشمااز(105تا175)باشد
شماعلاقه چندانی به دیگران وارتباط داشتن باانهانداریدشماهنوزبه مرحله جامعه گریزی نرسیدیدولی به نظرمیرسدفاصله چندانی باان نداریدشماعلاقه زیادی به جمع نداریدوبودن بادیگران برایتان کسالت باراست
اگرجمع امتیازشمااز(180تا335)باشد:
به شماتسلیت میگویم شمابه طورکامل ازجامعه ورفتارهای جمعی وبودن بادیگران بیزارهستید.اغلب اوقات دراتاق دربسته خودتان مشغول هستیدوباتخیلات خودسرگرم گفت وگوهای بی حاصل میباشید مرگ: ابتدامی مردم برای اینکه زودترازتاتی تاتی به راه رفتن بیفتم. بعدازان می مردم برای اینکه زودتربه کودکستان بروم. بعدازان می مردم برای اینکه زودترمحصل شوم. بعدازان می مردم برای اینکه به دبیرستان بروم. بعدازان می مردم برای اینکه وارددانشگاه شوم. بعدازان می مردم برای اینکه شاغل وحقوق بگیر شوم. بعدازان می مردم برای اینکه ازدواج کنم وبچه دارشوم. بعدازان می مردم برای اینکه بچه هابزرگ شوندوبه مدرسه بروند. بعدازان می مردم برای اینکه زود بازنشسته شوم. وحالا لحظه ی مردنم فرارسیده... وناگهان دریافته ام که فراموش کرده بودم زندگی کنم حکایت حسرت مرگ پدر: پسرجوانی ازخانواده ای ثروتمندازدانشگاه فارغ التحصیل شدومطمئن بودکه به این بهانه اتومبیلی ازطرف پدرش به اواهدامیشودودرپایان ضیافت فارغ التحصیلی اش ان هدیه رادریافت میکنددرپایان مراسم پدرفرزندش رادراغوش کشیدوکتاب انجیل راکه درکاغذکادو پیچیده شده بودبه فرزندش اهداکردپسرجوان بااشتیاق کادورابازکردووقتی چشمش به کتاب انجیل افتادازخشم ان رابه گوشه ای پرتاب کردوازخانه بیرون امد ماهها گذشت خبرمرگ پدررابرای پسراوردند دریکی ازشب هاکه پسرجوان داشت وسائل پدرخودرابررسی میکردانجیلی رامشاهده کردکه پدرش به اوهدیه کرده بود غباران راپاک کردوانراگشودویک چک بانکی رابایک یاداشت که به خط پدربودملاحظه کردکه نوشته بودپسرم هرچه خواستم خودم برایت اتومبیلی تهیه کنم بازهم فکرکردم شایدمطابق میل تونباشدبه همین دلیل قیمت بهترین اتومبیل راپرسیدم ومبلغی بیشترازان برایت گذاشتم تاباسلیقه خوب خودت اتومبیلت راانتخاب کنی بازهم اگرکم داشتی بگوتاتقدیمت کنم افسوس که وقتی چشمان ما بازمیشودکه چشمان اوبسته میشود تغییرراازخودت شروع کن کلمات زیربرروی سنگ مزاریک کشیک انگلیسی نوشته شده است: زمانی که جوان وازادبودم وتصوراتم مرزی نداشت رویای تغییرجهان رادرسرمی پروراندم. هنگامی که بزرگ تروعاقل ترشدم فهمیدم که دنیا تغییری نمیکند ازاین رونظرم رامحدودساختم وتصمیم گرفتم فقط کشورم راتغییردهم. اماان هم تغییرناپذیربه نظرمیرسید. انگاه که به اواخرمیان سالی رسیدم دراخرین کوشش ناامیدانه بران شدم تافقط خانواده ام راتغییردهم ولی افسوس تلاشم درموردانان نیز موثرواقع نشدولی اکنون که دربسترمرگ ارام گرفته ام ناگهان دریافته ام اگرابتداخودم راتغییرمی دادم احتمالا موفق میشدم خانواده ام راتغییردهم وپس ازان ممکن بودسرزمینم رادگرگون کنم وکسی چه میداندشایدمیتوانستم دنیارانیزتغییردهم حکایت بانک زمان: تصورکنیدحساب بانکی داریدکه دران هرروزصبح86400 تومان به حساب شماواریزمیشودوشمافقط تااخرشب فرصت داریدتاهمه پول راخرج کنید چون اخروقت حساب شماخودبه خودخالی میشود.دراین صورت شماچه خواهیدکرد؟حتماسعی میکنیدتااخرین ریال راخرج کنید.هریک ازمایک چنین حساب بانکی داریم حساب بانکی زمان هرروزدربانک زمان شما86400 ثانیه واریزمیشودوتاپایان شب به پایان میرسد.هیچ برگشتی درکارنیست وهیچ مقداری ازاین زمان به فردااضافه نمیشود. ارزش یک سال رادانش اموزی که مردودشده میداند ارزش یک ماه رامادری که فرزندنارس به دنیااورده میداند ارزش یک هفته راسردبیریک هفته نامه میداند ارزش یک ساعت راعاشقی که انتظارمعشوق رامیکشد ارزش یک دقیقه راشخصی که ازقطارجامانده وارزش یک ثانیه راانکه ازتصادفی مرگبار جان به دربرده میداند به یادداشته باشید:زمان به خاطرهیچ کس منتظر نمی ماند دیروزبه تاریخ پیوست فردامعما است وامروزهدیه است غرور: نازنینم علت سکوتم راقضاوت نکن من دچارشب مرگی گشته ام بیماری که ازتویادگار خواهم داشت به انتظارم بشین بدین سان که من درانتهای فرسودگی ام به انتظارت نشسته ام وغروریگانه دیواری است که نفس نفس مارابه تبعیددچارمیکند بهارراازدل توربودند وتابستان دوزخ وارشعله به جانمان انداخته ان زمان که حیله تردیدت رالمس کنی من درپس هزاربهارخفته ام دوباره غرورعشق راخواهدکشت واین قصه هرثانیه فرهادرازجرخواهدداد وشیرین هرنفس درمرثیه فرهاداشک خواهدریخت واین ایین غروراست حکایت هزینه ی عشق: شبی پسرک کوچک نزدمادرش رفت که دراشپزخانه شام درست میکرد وکاغذی رابه اوداد.مادرش دستش رابادستمال خشک کردوکاغذراخواند نوشته شده بودبابت تمیزکردن اتاقم4000 ریال.بابت تمیزکردن اشپزخانه 3000 ریال.بابت خریدکردن برای شما4000 ریال.بابت بردن سطل زباله 2000 ریال. بابت دریافت کارنامه قبولی5000 ریال.جمع بدهکاری شما 18000 ریال.مادرباتبسمی برلب کاغذرابرداشت وپشت ان نوشت بابت9 ماهی که توراحامله بودم حساب نمیکنم مجانی.بابت تمام شب هایی که بیدارنشستم وازتوپرستاری کردم وبرایت دعاخواندم حساب نمیکنم مجانی.بابت تمامی زحمات واشک هایی که دراین سالها باعث شان توبودی حساب نمیکنم مجانی.بابت تمام شبهایی که باهراس گذراندم ونگرانی هایی که درپیش دارم حساب نمی کنم مجانی.بابت تمام اسباب بازیهاوغذاهاولباسهایی که برایت خریدم حساب نمیکنم مجانی. وقتی تمام اینهاراباهم جمع کنی کل هزینه ی عشق واقعی راحساب ادامه مطلب ... دانلود اهنگ یکی هست لینک مستقیم دانلود اهنگ بسیار زیبا مرتضی پاشایی به نام یکی هست پیشنهاد میشود این اهنگ بسیار زیبا را دانلود کنید – ماسک خرما یک عدد خیار با پوست، یک تکه سیبزمینی خام با پوست، یک قاشق غذاخوری جوانه ماش، دو قاشق غذاخوری ماست پرچرب و یک عدد خرمای بدون هسته را با هم در مخلوط کن بریزید. بعد بگذارید به مدت ۱۰ دقیقه ماسک روی صورت بماند و سپس با آب ملایم بشویید. (توجه داشته باشید این ماسک به علت گرمی خرما میتواند در بعضی افراد ایجاد حساسیت کند. (این ماسک یک التیامدهنده موثر است و افرادی که پوست چرب دارند میتوانند از این ماسک یک تا دوبار در ماه استفاده کنند. )
یک آناناس رسیده را پوست بکنید و در مخلوط کن بریزید تا به صورت مخلوط غلیظی در بیاید. سپس به همان اندازه الکل اتیلیک و یک لیوان روغن آفتابگردان به آن بیفزایید. حال روزی یک بار، هر بار ۲۰ تا ۳۰ دقیقه، این مخلوط را به صورت ماسک روی صورت خود قرار دهید و سپس با آب سرد بشویید. این ماسک تأثیر جالبی بر جوشهای غرور به ویژه گلولههای چربی زیر پوستی دارد.
یکی از بهترین ماسکهای زیبایی را میتوانید از هلو تهیه کنید. کافی است سه یا چهار هلوی تازه را بشویید و هسته آنها را خارج کنید. (لازم نیست پوست هلوها را بکنید.) هلوها را له کنید و با یک زرده تخممرغ و یک قاشق غذاخوری پودر جوانه گندم کاملا مخلوط کنید و روی پوست صورت بمالید و ۲۰ دقیقه بعد آن را با آب سرد یا پنبه آغشته به گلاب پاک کنید. این ماسک در رفع خشکی پوست و ایجاد طراوت و تازگی و جلوگیری از چروک صورت بسیار مؤثر است.
یک گلابی رسیده را خرد کنید و روی پوست صورت بمالید و ۲۰ دقیقه بعد آن را با آب یا پنبه آغشته به گلاب از سطح پوست خود پاک کنید. این ماسک برای پوستهای چرب و افرادی که منافذ پوستی آنها واضح و نازیبا شده بسیار مفید است.
آب یک لیموترش تازه را بگیرید و با یک زرده تخممرغ و چند قطره روغن بادام یا آفتابگردان مخلوط کنید و روی پوست بمالید و ماساژ دهید و ۱۵ دقیقه بعد آن را بشویید. این ماسک برای پوستهای خشک مفید است.
یک پرتقال را پوست بکنید. هستهها و پوستهای نازک پرههای آن را جدا کنید و روی پوست صورت خود بخوابانید و پس از ۲۰ دقیقه با آب سرد بشویید. این ماسک برای درمان جوشهای غرور جوانی مؤثر است ولی افرادی که پوست خشک دارند نباید آن را مصرف کنند.
زندگی یک اواز است " ان رابخوان زندگی یک بازی است " ان رابازی کن زندگی یک مبارزه است " باان مقابله کن زندگی یک رویا است " به ان واقعیت ببخش زندگی یک فداکاری است " ان راعرضه کن زندگی یک عشق است " ازان لذت ببر ازتمبر یادبگیر تارسیدن به مقصدبه نامه می چسبد کسی که می پرسدتاپنج دقیقه احمق است کسی که نمیپرسد برای همیشه احمق است مشکلاتت رادرپاکتی بگذارکه ته ان سوراخ باشد قطاری که ازریل خارج شده ممکن است ازاد باشه اماراه به جایی نخواهدبرد کسانی که نمی توانندگذشته رابه یادبیاورندمحکومند ان راتکرارکنن دیروز به تاریخ پیوست فردامعمااست وامروزهدیه دوگروه قادربه تغییرافکارشان نیستند احمق هاومردگان همیشه زبانت رابااحتیاط به کارببر اماچشمانت راباسرعت غرور غرور هدیه شیطان است و عشق هدیه خداوند ما هدیه شیطان را به هم
میدیم ولی هدیه خدا
را از هم پنهان میکنیم.
پدرومادرشمامتهم هستید: ان روز من به تونگریستم اماتو نبودی\ان روزمن به تولبخندزدم اماتوندیدی ان روز می خواستم گناه غفلت خودرا به پیشگاه تواعتراف کنم اماتو فقط میگفتی که نمره ی خوب فقط بیست است.ان روزکتاب برایم خریدی ولی من دوست داشتم که توبرایم بخوانی اماتونبودی ونخواندی ان روز که لمس مهربانی رافهمیدم دوست داشتم که درکنارتوبه خواب روم اماتوگفتی که من بزرگ شده ام ان روز میخواستم باتواز مدرسه ی جدیدم صحبت کنم تودهانم راپرازکاغذ کردی ونمی دانستی که روح من چقدرگرسنه ی حضورتوست سال هاگذشت...ان شب میخواستم که ازاولین نگاهی که دلم رالرزاندبرایت بگویم اماتوخیره به صفحه ی تلویزیون بودی وگفتی خجالت نمی کشی اینقدر دیر میای؟فکرمیکنی مردشده ای ان شب میخواستم که از عشق وشب واشک وشکست برایت بگویم اماتودرحالی که تلفن صحبت میکردی گفتی غذایت راروی گازگذاشته ام ان شب تونفهمیدی که فرزندتوبزرگ شده روح اوگرسنه وتشنه است اماتونبودی وندیدی ونفهمیدی وان شب که رنگ پریده ی من خبر ادامه مطلب ... شخصیت انتقادگر این شخصیت پیوسته بران است تا دیگران را انتقادکند.اوخود را دوست نداردواز خود احساس تنفر میکند واین را روی دیگران فرافکنی میکند ودر نتیجه درمقام انتقاد ازانها حرف میزند او با اثبات عیب های دیگران کمبودهای خود راپنهان میسازد.حال چنین فردی چه باید انجام دهد؟اوباید خود راخود را جای کسانی قرار دهد که مورد انتقاد قرار میدهد انگاه خود را به خاطر کامل نبودن میبخشد ومتوجه میشود که اوهم دارای معایبی است شخصیت لاف زن چنین شخصیتی برای جبران عزت نفس خود همیشه درباره واقعیت ها مبالغه میکند او اموخته که برای جلب توجه دیگران بتید حقایق را درشت نمایی کند چنین فردی نمی تواند به محبت دیگران اعتماد کند زیرا دراعماق وجود خود میداند که دروغ می گویید.حال چنین شخصیتی چه باید بکند؟سعی کند وقایع را حتی کوچک وجزیی دقیق بیان کند وبه خود بقبولاند که هنوز هم دوستانش او را دوست دارن وبرایش احترام قایلند ادامه مطلب ... چقدرخنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلیای یه کنسرت یا مسابقه رو رزروکنیم امابه اخرین صف نماز جماعته یک مسجد تمایل نداریم. چقدرخنده داره که برای عبادت وکارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی توبرنامه روزمره مون پیدانمیکنیم امابقیه برنامه هارو سعی میکنیم تا اخرین لحظه هم که شده انجام بدیم چقدرخنده داره که شایعات روزنامه هارو به راحتی باورمیکنیم اماسخنان قران رو به سختی باورمیکنیم چقدرخنده داره که خوندن یه صفحه یا بخشی ازقران سخته اماخوندن صد سطر ازپرفروش ترین کتاب رمان دنیا اسونه چقدرخنده داره که یه ساعت عبادت تومسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره چقدرخنده داره که یک ساعت خلوت باخدا دیرو طاقت فرساست ولی90 دقیقه بازی یه تیم فوتبال مثل باد میگذره کارکردن یک انسان درطول روز به طورنسبی 10 ساعت کارمیکنه اعم ازتحصیل یااداره یا خانه داری ساعت 10= یک روز ساعت 3650=یک سال ا ساعت 21900 = 60سال 9125شبانه روز و304ماه و25 سال.یعنی شمادر طول60 سال عمرخود25 سال به طورشبانه روز کارمیکنید خوابیدن یک روز=8 ساعت/یک سال=2920 ساعت/60 سال=175200ساعت/7300 شبانه روز/243 ماه/20 سال .یعنی شما درطول 60 سال عمرخود20 سال به طور شبانه روزی در حالت افقی یعنی خواب تشریف دارید غذاخوردن ادامه مطلب ... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان
|